درجستجوی محبت واقعی | ||
درس محبت
آه ای دل غمگین به این روز فکنندت
فریاد که ازیاد برفت آن همه پنــــدت
ای مرغک سرگشته کدامین هوس آموز
بی بال وپرت دید وچنین بست وببنــدت
ای آهوی تنهای گـــریزان وپریشـان
خون می چکد ازحلقه پیچان کمنندت
ای جام به هم ریتخته ! صدبارنگفتم
باسنگ دال یارمشــو می شکننــدت
آه! ای دل آزرده دراین هستی کوتاه
آتش بســــرم می رود ازآه بلنـــــدت
جان درصدف شعرگهرکردی وگفتی
صاحب نظـرانند بشیزی بخرنندتت
ارزان ترت ازهیچ گرفتند وگذشتند
امروزندانم که فـــروشند به چندت
جان دادی ودرسی به جهان یادگـرفتی
ارزان ترازین درس محبـــت ندهنـدت
مقام عشق عجب دل را به غم سودا نمودم
که طرح عاشقــــی انشأ نمودم
گرفتم درمحبت رنگ شهـرت
بدل جشن وخوشی برپانمودم بنازم عشـق راگــــزنام پاکش
مقـام درجهان پیـــدانمــــودم
جمالی دیدم ازخورشید روئی
به عشق اش دین رادنیانمودم
به دل ازعشق دادم جرئت شوق
نقاب ازچهـــره اش بالا نمـودم
زکنج دیده باانــدازحیــــرت
تماشــــای رخ زیبا نمــودم
بیرون ازخودزشـوق بی نهایت
برویش دیده را دریا نمـــــودم
گرفتم بوســــه ازکنج دهانش
زلعلش خواهش بی جانمودم
لبم بگذار وذلفم گیـــــــروگفتـــــا
ازین خواهش منش حاشا نمودم
به قهرازمن رمید ومن زهجرش
فغــــــان دردامن تنها نمــــــودم
هوشمند ازصبردل درزندگانی
به غم امروز را فردا نمـــودم
عشق
من عشق را بتخت سلیمان نمیــدهم
من عشق را به قیمت ارزان نمیدهم
من سالها به عشق وفا زیست کرده ام
این توشه را به قیمت ارزان نمیدهم
باعشق من آشنا شو وازدرد من بدان
زیراکه وصل یاربه دونان نمیدهم
این عشق شعل ایست که افتاده برتنم
این شعله را به ارزش جهان نمیدهم
یاران ! وصل عشق به هرکس نمیدهند
من عشق را به وصل توپایان نمیــدهم
[ چهارشنبه 90/1/3 ] [ 11:1 صبح ] [ حمیدالله هوشمندجعفرخیل ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |